ادب
بعضی از اوقات که مادر جون سر صبحی جایی کار دارن شما مهمون خاله جون هستی از اونجایی که برای ورود به اتاق باید در زد رو بهت آموزش داده بودیم ... روسفیدمون کردی خاله جون تعریف میکرد که رفته توی اتاقش و کاری داشته و تو مشغول بازی بودی وقتی میخواستی وارد اتاقش بشی اول در زدی و از خاله جون اجازه خواستی تا وارد اتاق بشی خاله جون بهت گفته وای علی اصغر تو چقدر با ادبی ... آفرین که اول در میزنی بعد میای توی اتاق و تو در جواب گفتی به من نگو آفرین ... به مامانم آفرین بگو که به من یاد داده اول در بزنم بعد بیام توی اتاق سپاس خدای مهربونم ...